حرف زدن الینا جونم
سلام دخترکم الان که برات می نویسم ششم اسفنده ساعت سه و چهل شش دقیقه عصر شما هم خوابی تو این پست می خوام از حرف زدنت برات بنویسم عزیزم خیلی وقته کامل حرف میزنی از وقتی وارد بیست وچهارمین ماه زندگیت شدی یعنی اواخر آذر ماه جمله های کوتاه رو میگفتی و بعد تولدت هم گلم حرف زدنت کامل شد یه جایی خونده بودم پایان دوسالگی بچه ها آغاز یه تحول شدید در حرف زدنشونه که واقعا هم همین طور بوده الان دیگه شدی طوطی مامان و بابا هر چی میگیم به صورت سوالی تکرار میکنی از اول اسفند هم شروع کردی اکثر چیز هایی که میبینی می پرسی این چیه بعضی وقت ها ب...
نویسنده :
مامان الینا
15:41
تولد دوسالگی عسلم
عزیزم جشن تولدت رو با یک هفته تاخیر به خاطر بیماری عمه راضیه و بستری شدن ایشون تو بیمارستان شب پنجشنبه گرفتیم اینم عکس های تولدت شمع رو به ثانیه نکشیده فوتش کردی اینقدر سریع فوتش میکردی واسه اینکه بتونم از شمع روشن عکس بگیرم چندباری روشنش میکردم چند باری هم واسه ایلیا جون و بردیا جون روشن کردم که خیلی دوست داشتن شمع رو فوت کنن ولی تا سرشون رو نزدیک می آوردن شما با دستات ناجوان مردانه رو صورتشون چنگ مینداختی بعد فوت کردن شمع واسه خودت دست میزدی چون سرما خورده بودی وبی...
نویسنده :
مامان الینا
15:28
یلدای 92
نماز خواندن الینا جون
الینای عاشق تاب بازی
کودکم تا می توانی کودکی کن که روزهای کودکی زود میگذرد ...
نویسنده :
مامان الینا
9:49
میوه مورد علاقت عزیزم
دختر گلم میوه مورد علاقت لیمو ست که فقط هم این مدلی دوست داری بخوری در حال تماشای تی وی وخوردن لیمو میمو به زبون الینایی عاشق این طررز نشستنتم اولین باری که گردو شکوندی تنهایی و بدون کمک دوتایی کلی حال کردیم بیست و هشتم آبان از شیرگرفتمت خدارو شکر زیاد اذیت نشدی دهم آذر هم اولین باری بود که موهاتو کوتاه کردم (خودم ) ...
نویسنده :
مامان الینا
1:41