الینا الینا ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

الینای مامان

حرف زدن الینا جونم

1392/12/22 15:41
نویسنده : مامان الینا
227 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترکم الان که برات می نویسم ششم

اسفنده ساعت سه و چهل شش دقیقه عصر

شما هم خوابی تو این پست می خوام ازحرف

زدنت برات بنویسم عزیزم خیلی وقته کامل

حرف میزنی از وقتی وارد بیست وچهارمینماه

زندگیت شدی یعنی اواخر آذر ماه جمله های

کوتاه رو میگفتی و بعد تولدت هم گلم حرف

زدنت کامل شد یه جایی خونده بودم پایان

 دوسالگی بچه ها آغاز یه تحول شدید در

حرف زدنشونه که واقعا هم همین طور بوده

الان دیگه شدی طوطی مامان و بابا هر چی

میگیم  به صورت سوالی تکرار میکنی از اول

اسفند هم شروع کردی اکثر چیز هایی که

میبینی می پرسی این چیه بعضی وقت ها

با اینکه همیشهجواب این سوالت رو بدون استثنا

میدم چندین بار تکرار میکنی و من هم چندین

بار جواب رو با کمال خونسردی تکرار میکنم چون

میدونم این سوال ها اقتضای سنته گل خوشگلم

از کلمه های با مزت برات بگم:

 

 

مخل(با حرکت ضمه روی میم و خ):موتور

اخو:اتو(اتوی مو)

تخون:تکون

بووا:بزرگ

مساسه:مغاذه

دوگو لولو(با تشدید روی گ):وقتی ازت می پرسیم

خروس چی میگه همه دوست دارن اینو از زبونت

بشنون وقتی میگی میزنن  زیر خنده در مورد مخل

یه توضیحی بدم که خیلی ازش می ترسی تا

صداشواز تو کوچه می شنویحالت صورتت کلا

برمیگرده منم که خوندم این ترس ها تو اینسن

طبیعیه بغلت میکنم وآرومت می کنم چون خوندم

تو این موقعیت ها نباید کودک رو به خاطر ترس

بی موردش سرزنش کنی باید احساسش رو درک

کنی وطوری آرومش کنی که احساحس امنیت کنه

بهت میگم نترس مامانی آقاهه داره میره مغاذه

واسه دخترش نون بخرهعزیزممجبورمهمیشه همینو

بگم چون بگم بستنی یا شکلات شما هوس میکنی

اگه خونه نداشتهباشم ناراحتیت تبدیل به گریه میشه

حالا بیا و درستش کنچشمک

چند روز پیش تو خونمون بودیم شما بودی تو اتاق خواب

منم تو حال یه هو یه صدایی اومدمن حواسم بهت نبود

گفتم اه ترسیدم (آخه اگه بترسم هم این کلمه رو

پیش شما بروز نمی دم که به شما القا نشه جون ترس

امر اکتسابیه) بعد بهت نگاه کردم بهم گفتی نترس 

بیا پیش من آقاهه داره میره واسه دخترش نون بخره

با این حرفت غافلگیر شدم شیرین زبونموکلی خندیدم

 

عاشقتم شیرین زبونم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)