شیرین زبونم

سلام دختر نازم خیلی وقته از حرف زدنت برات نگفتم

آخرین بار شش ماه پیش بود  برات نوشتم تغییر بزرگ

تو حرف زدنت این بود که دوماهی میشه فعل ها رو

درست بکار میبری اوایل اکثرفعل هات بزن ونزن بود

حتی زمانی  که تازه  کلمه می گفتی وقتی حرصت

میگرفت میگفتی مامان نژه (با حرکت فتحه روی نون 

وحرکت کسره روی ژ) اون موقع نمی فهمیدیم نژه 

یعنی چه ولی بعد ها فهمیدم منظورت نزن بود سی 

ماهت که پر شد فعل ها رو درست گفتی  کلا حرف 

زدنت رو همه دوست دارن هر جایی که اولین بار صحبت

میکنی بهم میگن دخترت چه با نمک حرف میزنه یکمی هم

تند صحبت میکنی که تو ژنته مثل بابا رضا وقتیچیزی

رو برامون تعریف می کنی زمان فعل رو اشتباهی  یه بودم

 آخرش اضافه می کنی که اونقدر با نمکوخندار میشه که

من دوست دارم بخورمت مثلا می خوای بگی داشتم

می بستم می گی داشتم میبسته بودم الان دو ماهی

میشه که هرچی میگیم می پرسی چرا حتی زمانی که

متوجه میشیاین معمولا زمانیه از یه مطلب خوشت میاد

یا خوشحالتمی کنه که دوست داری در موردش بیشتر

صحبت کنمدر مورد جمله بندی این رو فراموش کردم که

بجای اینکه فعل رو آخرجمله میاوردی وسط جملهمیاوردی

مثلا می خواستی بگی می خوام  رو دستت بخوابم یا رو ـ

پات بخوابم می گفتیمی خوام بخوابم دست تو یا می خوام

 بخوابم پای تو همچنان هم همینه با کمی تغییر:می خوام

بخوابم دستت شیرین زبونم تا یه کار بد می کنی ما ازدستت

ناراحت می شیم می گی دیگه منو دوست نداری؟ یا با ناراحتی

میگی من دیگه الینا نداشته باشم  چون هر وقتی که کار 

خطرناک انجام میدادی من به شما میگفتم اگه اوف بشی من

دیگه الینا ندارم  یه جورایی خودت خودت رو حذف می کنی

تا چند ماه پیش که با خرابکاریهات حرصم میدادی تا سرت داد

میزدم با گریه می گفتی مامان منو دوست داریمی گفتم آره

میگفتی بخند اگه نمی خندیدم  هی تکرار می کردی و من هم

به زور می خندیدم  اون لحظه با تمام ناراحتیم هیچ وقت به این

سوالت نه نگفتم چون خوندم که به کودک احساس ناامنی دست

میده تازگی هام بعد خرابکاریت بهم میگی دیگه دوسم نداری؟

بهت میگم تورو دوست دارم کار بدت رو دوست ندارم با حال تر

از همه این جملت بود که تا یه چیزی می شد می گفتی اعصاب

ندالمااااا(ندارما) از وقتی که فقط یه بار از زبونمن شنیده بودی

که بر می گرده به پاییز یا زمستون سال قبل زمانش دقیقا یادم

نیست با نمکم وقتی مامانی صدام می کنی و حواسم نیست

یا دستم بنده بعدش با دستت منو میزنی میگی دختره  

کلمه هایی که به زبان کودکانت میگی:

جب لد : رژ لب (که عاشقشی)

هپ تال:لب تاپ (اوایل میگفتی لف تا)

مذاغه:مغاذه

هاک:لاک

اشبابا:اشتباه

اشبب:امشب

برق برق(کسره روی ق اول):رعد وبرق

چکل:کچل

مومال:موبایل

اوشگل:خوشگل

گش:کفش

تمبزون:تلوزیون

بردونت:برنامه کودک

کولی:کولر 

صنگلی:صندلی

تشو:کشو

شیشی:شیشه شیر

امتل:املت غذای مورد علاقت

بقو(با حرکت ضمه روی ب):بگو

نگاشی:نقاشی(قبلش میگفتی نشاشی)

خندون:خمیردندون

گشگمه:گشنمه

به داخر من:به خاطر من

می داستم:می خواستم

پرته:پرده

قاشگ:قاشق

ویلان:لیوان

هشباگ:بشقاب

حوخدار:خودکار

حباسس بعضی وقت هام حداسف:خدا حافظ(قبلش میگفتی حبابز)

مارکی:ماکارونی

هخ:یخ

اخدادی:انداختی

آشگال:آشغال

حیسه:خیسه

حشکش کن:خشکش کن

پکالا(ضمه روی پ تشدید روی ک):پرتقال

مظابب:مواظب

هامپت:لامپ

هردوش:خرگوش

دربه:گربه

حرسی:خرسی

هرت:رنگ

تتون نده:تکون نده

تمد:کمک

شوار:شلوار

چیجا بریم:کجا بریم

تا چند ماه پیش می خواستی بگی حالا من چکار کنم

می گفتی حالا من چیجا بزنم

و چند تا از کلمه های بامزت گلم

شش(با حرکت ضمه روی ش اول و حرکت کسره روی

ش اخر) :لباس که به نظر میاد از سوییشرت اومده

سروخ:خروس(بمب خندست تو خونه عزیز)

انتر:دکتر

چوککولو:کوچولو (وقتی اینو میگی همه میزنن زیره خنده)

گمبه:دکمه بعضی وقتهام تمبه  یا کمپه

 اینجورو:اینجوری

کندیدم :کندم

الان دیگه صندلی کشو وشیشه و املت رو درست

تلفظ میکنییه توضیحی در موردرنگها بدم هر چند ماه یه

رنگی رو زبونته شش ماه پیش سبز (دف) بود هر چیزی

میخواستی می گفتی دفشو بده یا دفشو بخریا یا در 

انتخاب چیزی در مدل های مختلف می گفتی دفشو

می خوام  یه مدت کوتاه بعد اون زرد بود و الان دوماهی

میشه که آبی رو زبونته همین چند لحظه پیش که برات

شیر محلی که عزیز بهت داده بود آوردم از مزش خوشت

نیومد مثل اینکه طمع خاصی داشت شما خوشت نیومد 

گفتی دیگه شیر آبی نخریااااا  آخ مامان فدات شه 

در مورد شیر بگم که عاشقشی ما همیشه برات محلی 

میخریم که خاصیتش بیشتره خدا شکر شما هم می خوری

شیرین زبونم حرف زدنت مثل خودت با نمکه