جزیره میانکاله
سلام گلم یازده مرداد بود که با خانواده عزیز و خاله جونی ها
و دایی جون رفتیم جزیره میانکاله دوست نداشتی تو آب بری
مخصوصا موج دریا که رو صورتت آب می پاشید عصبیت میکرد
اکثر اوقات کنار ساحل بودی و شن بازی میکردی از این کار
خوشت می اومد
اونقدر ماسه بادی ریختی که دایی رو پات آدمک درست کرد
غروب آفتاب میانکاله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی